brbooks

این بخش قسمتی از کتاب طرفداران دو آتشه برآیند هست

بازدید کنندگان به دنبال کنندگان دائم، تعداد دنبال کنندگان دائم به تهرا فروش و تعداد بازدیدکنندگان به میزان فروش محصولات را دو برابر کنید. این اع سرگرم کننده ای تبدیل می شوند که به واسطه آن می توان استراتژی های جد استراتژی هایی که می توانند تأثیر زیادی در افزایش سود خالص داشته باشند. درک مشتری طی می کند، به قدری مهم است که می تواند به شما برای خلق الگویی بس کند و در نهایت، هدف شما برای ادامه کسب و کارتان، یعنی افزایش فروش و سودآور کند. درک چگونگی ورود مشتریان و مسیری که طی می کنند، برای موفقیت در هر است. متأسفانه، در بسیاری از موارد، سود خالص مهم تر از تجربیات افرادی در نظر گرفته باعث به وجود آمدن آن شده اند. همان طور که با وسواس به فکر خلق لحظاتی خاص برام ما واقعیتان هستید، همواره باید به سختی تلاش کنید تا افراد جدیدی به این قیف وارد کنید. ال این کار میتواند بسیار خسته کننده و پرهزینه باشد. من می خواهم که شما خسته نشوید و دست تلاش برندارید؛ می خواهم به شما کمک کنم ارتشی از طرفداران واقعیتان بسازید.

این کتاب مسیری را بررسی می کند که افراد برای تبدیل شدن به طرفدار واقعی برند شما طی می کنند: افرادی که با شما آشنا می شوند، چگونه به شما علاقه مند می شوند؟ چگونه به هواداران دو آتشه تان تبدیل می شوند؟ چگونه از شما حمایت می کنند و کارهای شما را به اشتراک می گذارند؟ به طوری که انگار زندگی آنها به شما وابسته است. من چندین استراتژی اثبات شده به شما ارائه خواهم داد که برندهای مختلف برای آن که مخاطبانشان را به قله هرم برسانند از آن استفاده کرده اند. فرقی نمی کند که شما سازنده ای منفرد باشید، مانند عضوی از یوتیوب، یا یک شرکت عظیم با هزاران کارمند، مانند خود یوتیوب، در هر صورت این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا تعداد مخاطبان فعالتان را افزایش دهید و از انجام آن لذت ببرید.

خلق تجربیاتی که مخاطبان شما را به فعالیت و تحرک وادار کند و باعث برقراری ارتباط آنها با شما شود، هیجان انگیز است و چیزی سرگرم کننده تر از سود خالص و نگرانی در مورد نرخ تبدیل و بهینه سازی است. درست است که این موارد مهم هستند، اما اگر از انجام دادنشان لذت ببرید خوشحال تر خواهید شد و تجارت شما رونق بیشتری خواهد گرفت.

پس هیجان زده باشید، زیرا قرار است با استفاده از تاکتیک ها، استراتژی ها و داستان های این کتاب راهنما و الهام بخش برای جذب طرفداران واقعی به سفری فوق العاده بروید.

در بخش یک، با شروع از پایین هرم، به شما روشهای مختلف تبدیل مخاطبان معمولی را به مخاطبان فعال نشان خواهم داد. شما برخی از روش های هوشمندانه برندهای مختلف، چه بزرگ و چه کوچک، را یاد می گیرید که از طریق آن، مخاطبان معمولی شان را به مرحله فعال رسانده اند.

و عالی برای نشان دادن توجه من به مخاطبان ولی

برقراری پیوند به صورت کسب و کار آنلاین و مشاوره، حتی یک سین و قدردانی خود کساندر احساس ارزشمند بودن را به آنها النا کند. در به اشتراک گذاری نظرات خود و تلف شدن وق بروشودی از افراد، دیگران نیز می یکی از کارمندان یک شرکت برای همگا من به شمار می رود

فصل پنجم به هر حرکت است مقابلا پاسخ دهید. او به مخاطبان و طرز تفکر آنها درباره نوشته هایم

در را بیان می کنند، اما پاسخ کتبی به نظرات اشخاص به آن ها القا کند، در این صورت، احساس پشیمانی نسبت دو تلف شدن وقتشان ندارند. به علاوه، علی رغم اظهارنظر تعداد

من نظرات را مشاهده کنند. همچنین، اگر پاسخ من به کت برای همگان قابل دیدن باشد، در کل امتیاز مثبتی برای برند تجاری

به هر حال، زمانی که قصد معاشرت با مخاطبانتان را دارید و

طرف مقابل خود در هر تعاملی آگاهند، پیش با در همان شدن مشغله کاری می میل من با حدودنم هر ایمیل دریافتی کند و من مدام به

د معاشرت با مخاطبانتان را دارید، دقت کنید که آنها از حضور در هر تعاملی آگاهند. تحت هیچ شرایطی، آنها را به حال خود رها نکنید. برای

و از صاحبان وبلاگها، اشتراک گذاری نظرات در خصوص پستهایشان

آن که چه تعداد

و بتواند سن

استخدام

مثال، میدانم که بسیاری از صاحبان وبلاگها، اشتراک گذاری نظرات و را دوست ندارند؛ موضوعی که کاملا منطقی و معقول است.

که تازه شروع به کار کردید و هنوز برند شما به سطح کلان نرسیده است، می توانید از حدود است مخاطبان و سادگی کارها، به نفع خودتان استفاده کنید. در قسمت ۳۳۷ از سری پادکست های اس پی ای، به مزایای کوچک بودن اجتماع مخاطبان پرداختم؛ یکی از این مزایا، امکان برقراری ارتباط بهتر با مخاطبان است. بدیهی است که هر چه افراد کمتری شما را دنبال کنند، صحبت کردن با تک تک آنها کار راحت تری خواهد بود. بنابراین، به منظور برقراری ارتباط با افرادی که برای شما ایمیل یا پیام ارسال کرده اند، خصوصی یا عمومی، جداگانه و انفرادی وقت بگذارید. اما همیشه لازم است در نخستین مرحله آشنایی، یک قدم فراتر بروید. همه کسانی را که با شما در ارتباط هستند، زیر نظر داشته باشید و سپس اقدام به همراهی آنها کنید، این استقبال برایشان کاملا غیرمنتظره خواهد بود و آنها را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. آنها با خود چنین فکر می کنند «وای! این شخص با این که شناخت کمی از من دارد، اما به من فکر می کند و زمانی را به من اختصاص می دهد»، انسان ها در قبال هر بخششی، چیزی تقدیم می کنند. در اکثر مواقع، آنچه مردم طلب می کنند، فقط اندکی توجه است. مردم را با میزانی توجه دور از انتظار غافل گیر کنید و مطمئن باشید که حجم زیادی از آن به خودتان برمی گردد.

من از این استراتژی موفقیت آمیز در شغلم استفاده کرده ام. اوایل، وقتی شخصی در وبلاگ من نظری میداد، شخصأ به آن پاسخ میدادم. سپس به وب سایت او سر می زدم و آخرین مقاله

منتشر شده اش را می خواندم و درباره آن نظر میدادم. پس از آن، برای تشکر بابت اظهارنظرش، ایمیلی به او ارسال می کردم و ضمن تعریف و تمجید از مقاله اش، به نکات خاص و جالبی اشاره می کردم که از آنها لذت برده بودم. اگرچه در حال حاضر رسیدگی به تک تک نظرات برایم مقدور نیست، اما هنوز از این استراتژی به شکلی متفاوت استفاده می کنم. به عنوان مثال، وقتی که شخصی به بهانه ای در رسانه های اجتماعی از من تشکر می کند

 این مطلب بخشی از کتاب طرفداران دو آتشه هست

با این مطلب میخوام شما رو به خرید کتاب هنر برند شدن ترغیب کنم

به سوی برند شدن، خود به خود ظاهرم

راه می شود. در این صورت، قطعا متوجه می شوید که چه چیزی

باید بگویید، کجا باید آن را بگویید و چه کسی به آن اهمیت خواهد داد.

هندلی، نویسنده و سخنران توانا و بنیانگذار مؤسسة متخصصان بازاریابی، تکمیل جمله «تنها من...» را یافتن زمینه منحصر به فرد می داند. او می گوید:

به ویژگی منحصربه فرد خود (هر آنچه هست) متعهد باشید. آن را به خوبی بیاموزید و به آن اتکا کنید. در آن غرق شوید. آن را به تمام فکروذکر خود تبدیل کنید. با این حال بدانید که این کافی نیست. هرچه بیشتر بر آن مسلط می شوید، می فهمید که هنوز چیزی نمی دانید. این ممکن است کمی ناگوار باشد؛ اما باید بدانید که این چالش، خود واقعی شما را می سازد. بیایید ببینیم چطور می توان این مفهوم را به کار گرفت، یکی از مراجعه کنندگانم با بحرانی جدی در کسب و کارش روبه رو شده بود. او سال ها به عنوان فردی برند و خبره، در خصوص مراحل اداری امور مربوط به بیمه، به پزشکان مشاوره می داد. پس از مدتی، به علت تغییر قوانین اداری، اعلام شد که این شغل باید حذف شود. اعتبار و کسب و کار ده ساله او در حال نابودی بود.

از او پرسیدم که کدام ویژگی شغلش را خیلی دوست دارد و چگونه وارد این استراتژی شده است، آن خانم جواب داد: «هنگامی که جوان بودم، به سبب اوضاع دشوار و پیچیده ای که از لحاظ پزشکی داشتم، نزدیک بود بمیرم. تنها علت زنده ماندنم کمک پزشکانی بود که مرا معالجه کردند. برای همین، باید جبران کنم. می خواهم تا آنجا که می توانم، به آنها کمک کنم. » او در حالی که خیلی احساساتی شده بود، ادامه داد: «از اینکه می بینم پزشکان با وجود مشغله فراوان مجبورند به جای پرداختن به بیماران، وقت زیادی را صرف کاغذبازی و امور اداری کنند، عصبانی می شوم. می خواهم به آنها کمک کنم که فقط به کار اصلی شان بپردازند. »

من این طور گفتم: «بله، خودش است! این، پاسخ تو به جمله «تنها من...» است. در واقع

تو تنها به امور مربوط به بیمه نمی پردازی؛ بلکه می خواهی پزشکان فقط پزشک باشند. این، استعداد تو و خدمتی است که به جامعه ات می کنی. آیا در این زمینه کارهای دیگری هستند که بتوانی انجام دهی و به پزشکان در انجام امور اداری کمک کنی؟» او پاسخ داد: «بله، کارهای خیلی زیادی وجود دارد که می توانم از عهده اش بربیایم. بله، حتما می توانم. »

در طول هفته های بعد، او با استفاده از شبکه گسترده ارتباطاتش با پزشکان قرارهای ملاقاتی با آنها گذاشت و فرصت های جدیدی را برای کسب وکارش پیدا کرد. یک ماه بعد ایمیلی محبت آمیز از او به دستم رسید که به من می گفت توانسته با بازتعریف دقیق تری از جمله «تنها من... » و نیز برندشدن به عنوان فردی که به پزشکان کمک می کند

این بخش قسمتی از کتاب هنر برند شدن برآیند هست

فروشنده ای برتر در eBay بودم و نیز کمپین هایی را برای یک دانشگاه، یک هنرمندان به راه می انداختم. اما همیشه در پشت صحنه و در سایه نام دیگران قر حدود یک سال پیش دچار افسردگی شدم. با اینکه همیشه رؤیایی برای خود داشتم در رؤیای دیگران زندگی می کردم، برنامه هایی در قلب و ذهن خود داشتم که درع فراموششان می کردم و با گذشت زمان کم رنگ و کمرنگ تر می شدند. مهم نبود که جق داشتم یا چقدر در موفقیت دیگران سهیم بودم، من کماکان در سایه دیگران زندگی میک احساس محدودیت می کردم و می دانستم اگر بخواهم تمام استعدادهایم را شکوفا کنم، باید سایه دیگران خارج شوم، تنها به خودم تکیه کنم و شناخته شوم. البته خارج شدن از این وضعیت تصمیم چندان ساده ای نبود. کار کردن پدر زیر سایه دیگران و تبلیغات برای دیگران برایم بسیار راحت بود؛ اما دریافتم برای تحقق رؤیاهایم باید از این راحتی دست بکشم.»

در این دنیای پرآشوب، تنها دو دارایی واقعی دارید: تحصیلاتتان و برند بودنتان. احتمال اینکه تا پنج سال آینده وضعیت شغلی تان تغییر کند، چقدر است؟ اگر در زمینه کاریتان معروف نباشید، باید مانند دیگران برای دستیابی به شغلی جدید رقابت کنید. اما اگر برند باشید، از صرینی پایدار برخوردارید که در واقع تنها مزیت لازم برای غلبه بر چنین اوضاع سختی است.

آیا به اندازه کافی مصممید که مثل لری به آنچه می خواهید، دست یابید؟ امیدوارم همین طور باشد. اما اکنون در دوران شگفت انگیزی زندگی می کنیم که هرکسی فرصت معروف شدن را دارد وقت آن است که این فرصت را مغتنم بشماریم، مثل آنتونیو سنتينو. آیا هر کسی می تواند خود را به برند تبدیل کند؟ آنتویو سستیو افسر پرافتخار نیروی دریایی آمریکایی بود که با بیش از پنج سال سابقه خدمت،

بعد از جنگ عراق به وطن بازگشت. در آن زمان، دریافت که هیچ یک از مهارت های لازم برای ورود به بازار کار را ندارد. او حتی نمی توانست تایپ کند؛ اما امروز او با برخی از سایت های شناخته شده مد مردانه کار می کند. این نویسنده محتوا و سخنران پرطرفدار و ستاره یوتیوب، یک سبک مل بین المللی دارد در ادامه، نحوه پیشرفت خیره کننده آنتونیو را از زبان خودش می شنویم: من در یک پارکینگ گردوغبار گرفته مخصوص تریلیها در غرب تگزاس به دنیا آمده. کودکی ام بسیار عادی سپری شد، در جوانی به نیروی دریایی ملحق شدم وقتی برای اولین بار یونیفرم نیروی دریایی را پوشیدم، احساس متفاوت بود احساس خوشایندی که هیچ گاه پیش از این نداشتم، برایم جالب بود که چطی ظاهر جدیدم می توانست نگرش و اعتماد به نفسم را عوض کند پس از اتمام خدمتم، می خواستم با نامزدم ازدواج کنم. وقتی میخواستم لباس مراسم

این مطلب بخشی از کتاب پیروزی آگاهانه برآیند هست

و منابع انسانی به عرضه مجموعه ای از محصولات و خدمات در سازمان نیاز

ون و تحلیل مایرز - بریگز، آموزش حل تعارض، تفویض، هدایت گفت وگوهای با مدیریت پروژه و مانند آنها، در حالی که، محصولات فرانکلین کاوی در آن زمان، فقط

محصولات فراوانی بود که کارشناسان منابع انسانی می توانستند آن را برای سازمان تهیه کنند. فرانکلین کاوی به تجربه آموخته بود که در زمانهای دشوار، بودجه یادگیری توسعه کاهش می یابد. در حقیقت، ساخت تعداد بیشتری از محصولات جدید و متفاوت، همایش همان کاری را انجام می دهد که سایر گزینه های موجود در بازار می کند، پس این کار برای فرانکلین کاوی مزیت زیادی به همراه نداشت. اما ویتمن کندوکاو بیشتری کرد. واقعا چه چیزی باعث می شد تا مدیر ارشد یادگیری، محصولات فرانکلین کاری و سایر محصولات را تهیه کند؟ ویتمن می گوید، با استفاده از در چوب کارهای مشتریان تصویر بسیار پیچیده تری را کشف کرد؛ تصویری که شفاف به کار به انجام رسیده اشاره می کرد. اگرچه تیم این مدیر ارشد یادگیری، علاقه زیادی به محصولات فرانکلین کاری داشتند، اما برای مشتریان داخلی شان (کارمندان درون شرکت) روشن نشده بود که این محصول در راستای به انجام رساندن اولویت های با اهمیتشان، یعنی افزایش وفاداری مشتری و رشد شرکت، چه کمکی به آنها خواهد کرد. |

همان طور که ویتمن به ملاقات با مشتریان ادامه می داد، دریافت که مطلبی را بارها و بارها می شنود: برای افرادی که محصولات فرانکلین کاری را می خرند بزرگترین چالش این است که رهبران و سایر تاثیرگذاران شرکت بفهمند، آنچه آنها در زمینه یادگیری و توسعه انجام داده اند ماموریتی حیاتی بوده است. آنها می خواستند که در اهداف بلند مدت شرکت به عنوان عضوی احیای و نقش آفرین جلوه کنند، اما همیشه موفق نمی شدند کاری را که انجام می دهند. به موضوع مهمی مرتبط کنند تا رهبران فعالیت آنها را در دستیابی به اهدافشان مشین برده است . .

شمان منابع انسانی و یادگیری می خواستند که فعالیتشان در پیاده سازی مهم ترین اولویت های شرکت اهمیت داشته باشد و همزمان این اهمیت تصدیق شود

بن بینش به سال ها تلاش مستمر، باراندیشی و موقعیت یابی مجدد تمام محصولات الراجلين كاوي حول کارهای مشتریان منجر شد. ویتمن می گوید: «

این یک بخش اساسی از نحوه اندیشیدنمان به هر موضوعی است»

. فرانکلین کاری از دیرباز دوره های درسی را عموما به مدیران ارشد منابع انسانی و یادگیری می فروخت. تیم فروش فرانکلین کاوی بر شناسایی و فروش دوره های خاصی تمرکز داشت که مشتریان در یک سال مشخص ممکن بود نیاز داشته باشند . اما این رویکرد یک نقص داشت. اگر مدیر عامل مجموعه ای از اولویت ها و اهدافی را اعلام می کرد که با اهداف آن دوره ها سازگاری نداشت، محصولات فرانکلین کاری خریداری نمی شدند.

این مطلب بخشی از کتاب هنر برند شدن برآیند هست

برای متمایز شدن دست به کاری دیوانه وار زدم. تصمیم گرفتم کتابی بن رایگان منتشر کنم. هرچند یک ریسک بود، فکر می کردم

هرچند یک ریسک بود، فکر می کردم این باید راه خوبی برای برند شدن باشد، باید مخاطبانی پیدا می کردم و چون با طرز فکر سازندگان ساخ آشنا بودم، اینستاگرام را انتخاب کردم. آنها دوست دارند فرایند کار، مسکن طول کار و محصول نهایی خود را به دنیا نشان دهند و اینستاگرام برای این کار بس عالی است. از آنجا که برای کتابم عکس های خوبی در اختیار نداشتم، تصمیم گرف تصاویر گرافیکی طراحی کنم که حاوی نکات کوتاه و مفیدی باشند. در کتایم نوشت که دنیا به افراد ماهر نیاز دارد و به کارشان احترام می گذارد. سازندگان را تشویق کردم تا ارزش خود را بیشتر دریابند و نوشتم که در این کار، به آنها کمک خواهم کرد تغییرات کم کم داشت رخ می داد. کتاب رایگانم به من کمک کرد تا به عنوان مهمان به یک پادکست دعوت شوم. مردم به من توجه می کردند! اکنون مخاطبانم می توانستند

صدای مرا برای اولین بار بشنوند و تعداد آنها روز به روز افزایش می یافت. با این همه، پیشرفت شان کند بود. او از شکیبایی لازم برای جذب مشتریان برخوردار نبود زیرا این صورت حساب های درمانی را می پرداخت و شکم خانواده اش را سیر می کرد. باید به دنبال چاره ای می گشت؛ بنابراین به عنوان بخشی از استراتژی برندسازی شخصی. سراع ایشورها رفت. بله، وقتی زمان کافی برای جذب مخاطب ندارید، مخاطبان فرد دیگری را قرض بگیرید! ما اکنون در دنیای شگفت انگیزی زندگی می کنیم. تأثیرگذاری، قدرت و نفود دیگر تنها به شبکه های خبری، وال استریت و دفتر شرکت ها محدود نمی شود. امروزه هرکی می تواند با اتصال به اینترنت، تولید محتوا کند و این فرصت را داشته باشد که نظر خود را ابراز و مخاطبانش را جذب کند. اینفلوئنسرهای مورد اعتماد زیادی در بازارهای مختلف در حال شناسایی کرد. او می گوید: ظهورند، شان با بررسی دقیق افراد فعال در بازار، اینفلوئنسر مهمی را در فضای ساخت و ساز

مدت ها سازنده ای معروف در بوستون را دنبال می کردم که مخاطبان آنلاین فراوانی داشت. او در کارش بسیار عالی بود و مدت زیادی را در اینستاگرام و اسنپ چت برای ارتباط با افراد صرف می کرد. من که به دنبال فرصتی می گشتم تا به نحوی با او ارتباط برقرار کنم، چند ماه زیر پست هایش اظهارنظر می کردم. پس از اینکه مطمئن شدم دیگر مرا شناخته است، گام بعدی را برداشتم و از طریق ایمیل، چند سؤال از او پرسیدم. این راه جواب داد و به تماس های تلفنی منجر شد؛ بنابراین ارتباط اینترنتی ما به ارتباطی شخصی تبدیل شد. به او پیشنهادهایی ارائه می کردم که از محبوبیت زیاد خود برای ارزش آفرینی و پیشرفت کسب وکارش بهره گیرد. این خدمات مشاوره ای من رایگان بود 

بیان می کند که یک شخص زیر سیزده سال هم امکان دارد با آنها روبه رو شده باش شاید از خود عروسک ها هم محبوب تر باشند.

رونالدو تیمش به تمام جوانب این تجربه و برند، که برای به انجام رساندن کار مشت می شد، بسیار خوب فکر کردند. این عروسک ها به هیچ وجه در اسباب بازی فروش فروخته نشدند و در میان محصولات مختلف رقبا رها نشدند، بلکه در ابتدا فقط با کا معرفی شدند، و پس از آن، در فروشگاه های امریکن گرل در دسترس قرار گرفتند فروشگاه ها در آغاز، تنها در چند منطقه معدود از شهر ایجاد شدند و این باعث شد تا تجي دیگری نیز ایجاد شود و آن رفتن به فروشگاه امریکن گرل در یک روز خاص همراه با مادر بود. در این فروشگاه ها، بیمارستان عروسک وجود دارد که موهای ژولیده یا قطعات شک عروسکها را تعمیر می کند. در بعضی از شعبه های این فروشگاه، رستوران هایی وجود دارد که والدین، کودکان و عروسک هایشان می توانند با خوشحالی کنار هم بنشینند و با منوی مخصوص کودکان از خود پذیرایی کنند و یا تولدهایشان را در آن مکان جشن بگیرند. این عروسکها واسطه ای شدند برای این که کودکان لحظاتی را با والدینشان بگذرانند؛ لحظاتی به یادماندنی.

در مسیر خلق ارزش و تجربه ای که این عروسکها ذر بازاریابی میسازند، هیچ جزئیاتی آن قدر کم اهمیت نبود که نادیده گرفته شود، حتی بسته بندی های قرمز و صورتی آشنایی که عروسکها با آن عرضه می شوند. رونالد در طراحی این بسته بندی ها، پنجره شفافی قرار داد تا عروسک داخل آن پیدا باشد. با این حال، دور عروسکهانواری پیچیده بود. نواری که شبیه پوشش باریکی دور کل جعبه پیچیده شده بود و علاوه برآن، محافظی از جنس دستمال کاغذی زیر در جعبه گذاشته شده بود. رونالد می گفت که این نوار، ۲ سنت به قیمت و ۲۷ ثانیه به فرایند بسته بندی واقعی اضافه کرده است. طراحان پیشنهاد دادند که برای صرفه جویی در پول و زمان، خیلی راحت می توان اسم عروسک را روی خود جعبه چاپ کرد، اما رونالد فورا این ایده را رد کرد: «گفتم که شما متوجه مسئله نیستید. سؤال اینجاست محتوا که چه چیزی باید پیش بیاید تا برای کودکان خاص به نظر برسد؟ من نمی خواهم بچه ها عروسکهای فشرده شده ای ببینند که از بسته بندی بیرون زده است. من می خواهم که چند ثانیه ای انتظار لازم باشد تا نوار اطراف عروسک را بکشند و دستمال زیر در جعبه را جدا کنند

تا باز کردن جعبه و برداشتن عروسک از درون آن برایشان هیجان انگیز شود. این کار مثل قدم زدن در راهروی اسباب بازی فروشی و برداشتن یکی از باربی ها از داخل قفسه نیست. این همان جزئیاتی است که ما می خواهیم. من فقط می خواهم به دوران کودکی ام برگردم؛ به همان جزئیات کوچکی که مرا هیجان زده می کرد. »

این مطلب بخشی از کتاب پیروزی آگاهانه برآیند هست

منطقی ای کار می کند و به ایده های پیچیده نظم می دهد که به آن غبطه می خورم، اوانیک را خیلی خیلی بهتر کرد. اگر کسی در این دنیا به نوشتن کتاب فکر می کند، آرزو می کنم کفن فردی مثل کارن دیلون در زندگی اش باشد. بسیاری از اوقات، احساس کفاش خوشح داشتیم که لباس های کهنه اش را شب کنار می گذارد تا فقط برای یافتن یک جفت کفش باشک روی میز کارش بیدار بماند. کار کردن با کارن این گونه است.

جار بالمر، رئیس دفتر کلای، اواسط نوشتن این کتاب به این تیم پیوست و هیچ وقت دستان کار میکشید. اگر خوش اقبال باشید و لحظه امروز جان پالمر را ملاقات کردم» در زندگیتان داشته باشید: چهره باطراونی که وارد نبرد می شود و ما ظرف چند دقیقه شگفت زده می گوییم: «چطور می توانید بدون او کار کنیم؟» جان اثر فوری اش را بر تیممان گذاشت و به تدریج احساس شد که حضور و موجب بهتر شدن، آسان تر و سرگرم کننده تر شدن همه فعالیت هایمان خواهد شد

اگر به گلای ایمیل بزنید، فورا پاسخی دریافت می کنید که می گوید «امیلی سیندر کارهایما اداره می کند. این جمله هم درست است و هم موهبت؛ در حقیقت، بعد از چند سال کار با گلا و میی، آرزو می کنم که امیلی کارهای من را نیز اداره کند.

دوستان و همکاران فوق العاده سخاوتمند و خردمندی داشته ام که نیاز می بینم تامشان را ذکر کنم: هرب آلن، باب باروکی، باری کالپينو، اسکات کوک، مایک دی پانفیلیس، کرایک دویتسکی، باری گولدبلات، جیسون گرین، بریان هالیگان، رود هوگان، استیو هرگز، لاری، کیسی، جیم کیلتس، پیتر کلاین، استاک لیندسای، شیلا مارسلو، پت مالیک، پات مک گالی، تأم موناهان، پارکر نورن، دیگو پیاسنتیتی، مایکل راينور، سائول روزنبرگ، جنیفر سائنز، روگلیودی الاس سانتوس، آنشو شارما، جف تانر، جی والکر، مایک وج، راب ونگل، ادی یون و جری زالتمن

همواره از همکاران نواور خود در شرکت نیلسن و گروه کمبریج بابت فرصت های فراوانی که در کاربرد ایده هایمان در دنیای واقعی در اختیارمان گذاشتند، سپاسگزارم.

ادواردو سالازار و تیمش در کلمبیا، یک آزمایشگاه واقعی را برای آزمایش نظریه هایمان و خلق کسب و کارهای دارای توانایی رشد و جدید ساخته اند. ادواردو اثبات می کند که تقاطع نوآوری و جنون ممکن است فضای بسیار پرباری باشد.

چند سال قبل، من و آن کریستنسن، روی مجموعه ای از پروژه ها، از جمله شرکت های دارای رشد چشمگیر در بازارهای نوظهور، همکاری کردیم. او افکارم را تقویت کرد و بسیاری از ایده هایم را بهبود بخشید. او بود که موجب بهتر شدن این کتاب شد.

آنهایی که از قدرت نوآوری تعجب می کنند، از این که نوآوری نه تنها می تواند دنیا را تغییر دهد، می تواند آن را نجات دهد، باید لیندا راتنبرگ و تیمش را در اندیوارا ببینند. لیندا بیست سال است که دوست و الهام بخش من بوده است. 

این مطلب بخشی از کتاب پیروزی آگاهانه هست

۱۷۲ پیروزی آگاهانه کے اعتبار دانستن آن است، در حالی که این درخواست اهمیت در مقابل، هوبر و تیمش، تمام تمرکزشان را روی کارهای مشتریا بازسازی و تقویت کل مجموعه فرایند هایشان پرداختند تا مطمئن ش برای مشتریانشان به ارمغان خواهند آورد. در سال ۲۰۰۹، آن استار، یک برای خرید خودروهای ویژه جنرال موتورز بود.

فرایند ها قدرتمند هستند و اساسا طوری تنظیم می شوند که کارمندان و به صورت تکرار شونده انجام دهند، قرار نیست که این فرایندها تغییر کند. وق کارهای مشتریان سازمان دهی می شوند، برای تسهیل پیشرفت و فراهم کرد مشتریان به دنبالش هستند، منبع مزیت رقابتی خواهند بود.

در طول شش سال گذشته، فرانکلین کاوی، تمرکزش را از فروش محصولات و آموزشی به بهینه سازی نتایج تجاری به نفع مشتری برده است. در نتیجه درآمدش کرده و سودش را ده برابر افزایش داده است. فرانکلین کاوی درگذشته مانند یک آموزشی معمولی عمل می کرد. این شرکت محتوایی خلق می کرد که از نظر مشتریان بالق مثل فروشندگان، مفید بود و دوره هایی طراحی می کرد که مشتریانی مانند مدیران آموزشی در آموزش کارمندان برای فروش بهتر توانمندتر می کرد. اما مشخص شد که در رکود اقتصادی بودجه های آموزشی آسیب پذیرترند، بنابراین اینجا بود که اهمیت حیاتی کارهای مشتریان خودش را نشان داد! فرانکلین کاوی، در طول زمان خودش را متحول کرد و به جای تمرکز بر تأمین ابزارهای آموزشی، بر تحول در فروش سازمان تمرکز کرد. باب ویتمن، مدیرعامل شرکت می گوید: «ما وظیفه داشتیم که به مشتریانمان در دستیابی به اهداف کسب و کارشان کمک کنیم.» اکنون با شناسایی کارهای مشتریان، فرانکلین کاوی بر بهینه سازی و یکپارچه سازی فرایندهای صحیح داخل شرکت تمرکز دارد تا اطمینان حاصل کند که خدماتش همیشه براساس کار تک تک مشتریان شکل گرفته است.

ويتمن می گوید: «کارهای مشتریان مسیر نوآوری کاملا روشنی را در اختیارتان می گذارد. ما می توانیم بفهمیم که تا ده سال آینده چطور باید بهبود پیدا کنیم. محصول محوری اکنون کم اهمیت تر از فرایند محوری است. برای مثال، ماریوت می خواست نزدیک به ده کارمند تمام وقت را به پیاده سازی برنامه «تخصص های اجرایی» فرانکلین کاوی اختصاص دهد. اما به دلیل این که برای همه مشتریان مقرون به صرفه نبود، فرانکلین کاوی تلاش کرد تا بفهمد چطور می توان عرضه محصول را ارزان تر، سریعتر و آسان تر کرد. ویتمن می گوید: «دوسوم بودجه تحقیق و توسعه مان صرف فرایندهای نوآوری می شود. »

با این مطلب میخوام شما رو به خرید کتاب پیروزی آگاهانه ترغیب کنم

این مطلب بخشی از کتاب کتاب پیروزی آگاهانه هست

بهبود بخش نظریه کارهای مشتریان روش قدرتمندی برای درک علت رفتار مشتریا یکی از پیش نیازهای اساسی موفقیت در نوآوری است

اگر برخی از شگفت انگیزترین موفقیت های کسب و کار نواوری را در سالهای اخیرد می بندم که همه آن ها تا حدی یا به صورت دقیق و کامل، کار یا کارهای مش کرده اند و محصول یا خدمتی را ارائه داده اند که آن کار را در حد فوق العاده خو کافي اندمر به موفقیت تصاعدی اوبر نگاهی بیندازید که علی رغم مقاومت دائ و تحت حمایت دولت توانست به موفقیت چشمگیری دست یابد. اوبر کارهای مشت زمینه جابه جایی، حمل ونقل مشتری و دسترسی راحت به حمل ونقل شناسایی کردی. قبل از آن به خوبی به انجام نمی رسیدند. جلوتر در این باره در کتاب بحث خواهیم کرد.

بررسی داستان های موفقیت نوآوری و توضیح علت آنها همیشه وسوسه برانگیز بوده است اگرچه اعتقاد دارم، در هسته اغلب این داستانها در طول تاریخ، یک کار مشخص وجود دارد اما ما نمی خواهیم از طریق واپس نگری این موفقیت ها را بررسی کنیم، بلکه به جای آن، با ذکر مثال های واقعی از شرکت هایی که آگاهانه از کارهای مشتریان برای ایجاد نوآوری های موفق استفاده کرده اند، نشان خواهیم داد که این نظریه چگونه باعث بهبود اساسی نوآوری می شود و آن را پیش بینی پذیرترو تکرارپذیرتر می سازد. ارزش نظریه کارهای مشتریان در توضیح موفقیت های گذشته نیست، بلکه در پیش بینی موفقیت های جدید در آینده است. در فصل های پیش رو به طور کامل به این موضوع خواهیم پرداخت.

شاید بپرسید که اگر نظریه کارهای مشتریان تا این حد قدرتمند است، پس چرا اکثر شرکتها در حال حاضر از آن استفاده نمی کنند؟ همان طور که بعدا توضیح خواهیم داد، تعريف ما از «کار» تا حد زیادی خاص و دقیق است. این واژه جدید و امروزی نیست و تکیه کلامی چندمنظوره برای چیزهایی که مشتری می خواهد یا نیاز دارد نیز محسوب نمی شود. کشف، درک و سپس خلق محصول یا خدمات جدید برای به انجام رساندن کارها، نیاز به برنامه و تلاش دارد

نظریه کارهای مشتریان یک ساختار چند لایه است که تضمین می کند محصولاتی را که خلق می کنید نه تنها محصولاتی را که خلق می کنید می خرند، حاضرند پول بیشتری هم بابت آن پرداخت کنند. شناسایی و درک کارهای مشتریان اهمیت کلیدی دارد، اما این فقط آغاز کار است!

بعد از کشف و درک «کار»، باید بینش به دست آمده را به یک برنامه تبدیل کنید تا راهنمای توسعه محصولات و خدماتی باشد که مشتریان دوست خواهند داشت. این برنامه، ایجاد مجموعه ای مناسب از تجاربی است که محصولات یا خدماتتان برای به انجام رساندن کار مشتری به همراه

این بخش قسمتی از کتاب طرفداران دو آتشه برآیند هست

معمول این کار را می کنی با دیگران نیز به اشتراک بگذار؛ اگر نه، این کار را نکن، اگر تیم شهرت قهرمان مسابقات بسکتبال شد و تو هیجان زده هستی، آیا این تجربه را با دوستانت قسمت می کنی؟ شاید. خب با آن ها نیز قسمت کن.

نیاز نیست که هر لحظه از زندگی ات را به اشتراک بگذاری، میدانی چرا؟ چون دوستانت لزوما نمی خواهند درباره هر لحظه از زندگی ات از تو چیزی بشنوند، اما خیلی چیزها هست که می توانی و باید به اشتراک بگذاری. البته اگر می خواهی مردم به عنوان شخص پشت پرده برند تو را بشناسند.

تو می توانی این موضوعات را به هر نحوی که راحت هستی به اشتراک بگذاری؛ شاید در شبکه های اجتماعی یا در ویدئوهای یوتیویت. اضافه کردن ردی از خودت و شخصیتت به موضوعاتی که ارائه میدهی، راهی خوب برای ساختن تأثیری اولیه و چشمگیر است.

یکی از روش های مورد علاقه من برای برقراری ارتباط، وارد کردن مقداری علایق شخصی به چیزهایی است که تا به حال انجام با آموزش داده ام. به عنوان مثال، اگر شما داشتید موضوعی مرتبط با ارتقای فردی را در پستی از وبلاگتان آموزش میدادید، به جای گفتن «ده چیزی که باید در مورد ارتقای فردی بدانید» بگویید «ده چیزی که هری پاترا در مورد ارتقای فردی می تواند به شما یاد بدهد». از علاقه ای که به هری پاتر دارید، برای جالب تر کردن موضوع استفاده کنید. آیا همه مخاطبانتان هری پاتر را دوست دارند؟ خیر. اما بعضی ها دوست دارند. پس آنها سريع به سمت شما کشیده میشوند و برای یادگیری بیشتر از شما هیجان دارند. اما بقیه چطور، آیا آنها می روند؟ معمولا نه. وقتی دوستانتان طرفدار چیزی هستند که شما نیستید، با آنها قطع رابطه نمی کنید، درست است؟ پس چیزی برای از دست دادن وجود ندارد. تا زمانی که شما ارزشی را می آفرینید، می توانید علایق شخصی خود را نیز به آن اضافه کنید و تعداد زیادی ارتباط با افراد جدید، بدون آن که بگویند «این هم مثل بقیه است»، بسازید.

مثال های واقعی می خواهید؟ این هم تعدادی مثال: شرکت کسب و کار  نرم افزاری ویدئویی ویزتيا ترسی از این که در مورد لنی به شما بگوید ندارد. لنی کیست؟ لنی سگی ۴۵ پوندی است که نماد غیر رسمی خوش شانسی شرکت محسوب می شود. او حتی در جلسه های شرکت حضور دارد. تا حدی که در سال ۲۰۱۶، ویزتیا در استارت آپ شرکت کرد تا با اعضای استارت آپ های دیگر در جهان، که به دوست خشن ما عشق می ورزیدند، ارتباط برقرار کند

در مورد این اتفاق فکر کنید. در آن زمان، مخاطب هدف پسران یک استویعت، دقیقا بحران نوجوانی مانند آوریل بودند، آهنگ های آن گروه در برگیرنده مسائلی مانند عشق و شکست قلبی بودند؛ مسئله ای که اکثر دختران نوجوان درگیر آن هستند و شاید آن را تجربه کرده باشند

مهم تر از همه، در کسب و کار استفاده از ادبیات جامعه مخاطب در ثوانه ها بود، برای مثال، عبارت از بازی با قلب من دست برداری را در نظر بگیرید، یک کودک خردسال هیچگاه چنین چیزی را به زبان نمی آورد. بزرگسالان هم معمولا کمتر رفتار دراماتیک و نمایشی همراه با هیجانات اغراق آمیز از خود نشان می دهند. این خط دقیقا قشر نوجوان را نشانه گرفته است. این کشحات با هدف نفوذ در ذهن مخاطبان ایدئال گروه با هنرمندی ترکیب می شوند. این یک فرمول موفقیت این است نه فقط از طريق رکوردسازی در فروش و دریافت نشان پلاتین به خاطر فروش بیش از یک میلیون نسخه از این آلبوم، بلکه موفقیت اصلی، دختران نوجوانی هستند که اینک بالغ شده اند و همچنان برای تماشای اجرای بی اس بی بلیت کنسرت هایشان را خریداری می کنند. بر آن یقین دارم، چون آوريل اخیرا، و دوباره، برای دیدن آنها اقدام به خرید بلیت کنسرنشان کرد > ایجاد یک برند موفق و قوی، با حل مشکلات مردم سروکار دارد. گام اول، شناخت مشکلات است و گام دوم، که اغلب مورد غفلت و چشم پوشی قرار می گیرد. این است که بدانیم مخاطبان ما چگونه مشکلاتشان را مطرح می کنند. ادبیات مورد استفاده آنها در بیان مشکلاان باید محتوای برند ما را بسازد. جی آبراهام، تاجر و نویسنده ای که در دهه ۱۹۷۰ بسیاری از استراتژی های بازاریابی زودپاسخ را توسعه داد و ما هنوز آنها را به کار می برید می گوید: اگر شما بتوانید مسئله را بهتر از مشتریانتان تعریف کنید، در این صورت، آنها فرض می کند که شما پاسخی برای آن دارید. » وقتی یک مشتری پنهانی، دقیقا دربارة آنچه درگیرش است از شما می شود، به نوعی که بتواند با آن ارتباط برقرار کند، با خود می گوید: النهام را درک می کنند و می فهمند، و این یک اسلحه قدرتمند است تا شما را از سایر رقبایی که در انتظار توجه مشتریان ایشیائی خود هستند، متمایز کند. متنی مناسب با جامعه مخاطب خود بخوانید اگر مردم جذب و همراه شما می شوند، زیرا قرار است آنها را فعال کنید.

اگر قصد دارید که از مخاطبانتان، طرفداران دوآتشه بازید، متن انتخابی شما چیست؟ این امتن باید شامل کلمانی باشد که شما برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود استفاده می کشیده افرادی که علاوه بر محاوره های تصادفي با ملاقاتهای خیابانی باید در ایمیل ها مقالات وبلاگ ویدئوها، پست های فیسبوک، سخنرانی و کنفرانس های شما حضور داشته باشند. استفاده از ادبیات مناسب، نشانه بارز اهمیت دادن شما به مخاطبانتان است تا حدی که به زبان آن ها سخن بگویید

این بخش قسمتی از کتاب طرفداران دو آتشه هست

این مطلب بخشی از کتاب آژانس دیجیتال مارکتینگ چیست برآیند هست

. لاکچری بازی زمانی که همکاری خود را به عنوان مشتری با آژانسهای دیجیتال مارکتینگ شروع می کنید، کار خود را به افرادی میسپارید که در زمينه کپی رایتینگ، طراحی، ایده پردازی و تخصص دارند و همگی سردمدار خلاقیت و نوآوری هستند. در ازای این واگذاری باید بهای سنگینی نیز پرداخت کنید. برای بسیاری از کسب و کارهای کوچک، آژانس دیجیتال مارکتینگ گزینه مقرون به صرفه ای نیست و عملا كف هزینه ای که به شما اعلام می کنند خیلی بیشتر از توانایی پرداخت کسب و کارهای کوچک و استارتاپهاست. معمولا همکاری با آژانس دیجیتال مارکتینگ هزینه بر است و برخی کسب و کارها نمی توانند از پس هزینه های کار با آژانس های دیجیتال مارکتینگ بربیایند. تمرکز اصلی آژانس های دیجیتال مارکتینگ بر تعداد مشتری کمتر و حجم پول بیشتر است، نه مشتری بیشتر با حجم پولهای کمتر، چراکه آژانس دیجیتال مارکتینگ اگر بتواند برای مشتری های کوچکتر خود مانند استارتاپ ها هم پروپوزال های مقرون به صرفه آماده کند، می تواند حجم بازار بیشتری را جذب خود کند.

۳. پروپوزال خوب یا پروپوزال بد؟ معمولا پروپوزالهایی که آژانسهای دیجیتال مارکتینگ به مشتری های خود ارائه می کنند نسخه ای است که برای همه مشتری های خودپیچیده اند و گاهی دیده شده است که اوج شخصی سازی آنها، 

این بخش قسمتی از کتاب آژانس دیجیتال مارکتینگ چیست هست

آن مشتری به صفحه اول پروپوزال است. پروپوزال خوب پروپوزالی است که بداند نیاز و دغدغه مشتری چیست، ضعف آن کجاست و برای رفع چه نیازی، باید چه راه حلی ارائه کند و هدف نهایی از اجرای آن کمپین چیست. متأسفانه در خیلی از مواقع مشاهده میشود که چون مشتری در حوزه دیجیتال، دانش کافی ندارد و آگاهی اش کم است، آژانسهای دیجیتال مارکتینگ سوءاستفاده می کنند و به گونه ای پروپوزال را آماده و برنامه ریزی می کنند که برایشان منفعت مالی بیشتری داشته باشد تا اینکه بخواهد نیاز مشتری را رفع کند.

۴. نداشتن آشنایی با کسب و کار یا محصول ممکن است آژانس های دیجیتال مارکتینگ خمیردندان یا گوشی سامسونگ یا مایکروفر را بشناسند، اما درباره محصول یا صنعت همه مشتری های خود به میزان لازم اطلاع نداشته باشند و به اندازه خود مشتری عاشق کسب و کار یا محصول نباشند. این موضوع مطمئنا در روند تبلیغات، تأثیرگذار خواهد بود. برای اینکه به این مشکل برنخورید و پول و وقتتان تلف نشود، پیشنهاد می کنم در گذر زمان به آموزش اکانت منیجرهای آژانس های دیجیتال مارکتینگ، به منظور آشنایی بیشتر با کسب و کار یا محصول خود بپردازید. البته باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها احساس و شناخت درستی درباره کسب و کار یا محصولتان پیدا کنند. تازه اگر هم پیدا کنند شاید فردا از آن آژانس دیجیتال مارکتینگ بیرون بیایند و در شرکت دیگری مشغول شوند که خب در این صورت وقتتان را تلف کرده اید. درنتیجه خیلی باید دقت کنید که چه نیازی را به سمت آژانس دیجیتال مارکتینگ می برید تا آورده اش برای شما بیشتر از ضررش باشد.

اغلب مزایای الگوریتمی برای رشد وجود دارد. الگوريتمها در هر پلتفرم متفاوت ه ند ودائم تغییر می کشد. با این حال اگر تعداد دنبال کنندگانتان زیاد باشد، معمولا محتوای شما دیده می شود. این یعنی اگر بخش عمدا دنبال کنن تان از محتوای شما استفاده می کنند و با آن تعامل دارند، شانس بیشتری ادای جذب، افراد بیشتر خواهید داشت. جزاهای جانبی دیگری نیز وجود دارد. مثلا در برخی پلتفرم ها برای تأییدشدن حداقل به تعداد خاصی دنبال کننده نیاز دارید

با این اوصاف، آیا باید چندین حساب برای محصولات پا دستبندی های مختلف داشته باشهد؟ من به تجربه در التهام که هر وقت می توانید کارها را در یک حسابه انجام دهید، باید همین کار را بکنید چه زمانی در شبکه های اجتماعی مطلب ارسال کنید وقتی محتوایی عالی را برای شبکه های اجتماعی آماده می کنید، دلشان می خواهد حسامی تو جاده ها را به خود جلب کند. بنابراین پی بردن به زمان مناسب ارسالش سخت می شود

وقتی دنبال بهترین ساعت روز بهترین تور هند برای ارسال مطلسي، در شبکه های اجتماعی هستید، مهم است که مخاطبان بازاریابی خود را خوب بشناسید. این مسئله در خصوص ارتقاهای بزرگ فروش میز صدق می کند و دانستن ماه هایی که برای ساعت شما پيوثق تر است اهمیت دارد مخاطبان مختلف با توجه به اینکه چه زمانی و چگونه از رسانه های دیجیتال استفاده می کننده رفتارهای بسیار متفاوتی دارند

بیایید چند نمونه را بررسی کنیم

اگر سازمانی خیریه را اداره می کنید، می دانید که احتمالأمام ساموا بهترین فرصت شما برای درخواست کمک های مالی است و در ژانويه أصلا چنین فرصتی نصیبتان نمی شود، در عوض اگر در حوزه بهداشت و تناسب اندام فعال هستید، می دانید که ژانویه جادویی ترین زمان سال برای شماست. تولید کننده شیر دوش که تازه مادران در زمان مرخصی زایمان هدفش هستند، ممکن است فعالیتش در شبکه های اجتماعی را در ساعات چرت بعدازظهر یا لپ های طول هفته انجام بدهد، برنامه مراقبه ای که مدیران پرمشغله هقش ت ند ممکن است دریابد که صبح زود و قبل از شروع روز کاری برای فعالیتش بیشتر است

البته این زمان همیشه هم مشخص نیست. شاید کشیش کلیسالگر کند نمازگزارانش يكتبها له روژ نیایش است فناوری را کنار می گذارند، اما بعد بفهمد که نقل قول های انگیزشی اش یکشنبدها بیشتر بازخورد می گیرد. من یک تيرا افزایش رهبری آنلاین می ارینم که به افراد معمولی با زندگی معمولی آموزش می دهد زندگی پرباری داشته باشند. من همیشه در ماه ژانویه شاهد افزایش چشمگیر تعداد مشتری تیم هستیم که منطقی است اما در اواخر ماه اوت هم این اتفاق می افتد، من اعتقاد دارد.

این مطلب بخشی از کتاب عملکرد موفق در شبکه های اجتماعی برای همه برآیند است

این بخش قسمتی از کتاب عملکرد موفق در شبکه های اجتماعی برای همه هست

بهترین راه ترغیب افراد به شنیدن درباره ویجت بی نظیر شما در مهمانی شبانه، این است که شخص دیگری درباره بی نظیر بودن آن صحبت کند. این مسئله در شبکه های اجتماعی هم صدق می کند. هنگامی که شخص دیگری با صحبت کردن درباره بی نظیر بودن شما دنبال کنندگانتان را آماده می کند، می توانید با اضافه کردن یک دعوت به اقدام شکاف داستان را ببندید. وقتی نوبت محتوای گردآوری شده ای می رسد که باعث بستن شکاف داستان می شود، چند روش برای انجام این کار وجود دارد: • نظرات مثبت مشتریان: استفاده از نظرات مشتریان راضی روشی فوق العاده برای معرفی

دعوت به اقدام است. توصیه نامه های عالی به برندها کمک می کنند تا ارزش شما، تجربة مشتری شما و تجربه افرادی را که با شما کار کرده اند به نمایش بگذارند. هنگامی که به مشتریان درباره چگونگی نوشتن توصیه نامه عالی برای خود پیشنهاد می دهید، از این فرمول

ساده استفاده کنید : قسمت اول: من با این مشکل مواجه بودم و این احساسی بود که داشتم. (مثلا احساس بدی

داشتم.) قسمت دوم: این برند مشکل من را حل کرد و در اینجا چگونگی اش آمده است. : قسمت سوم: حالا زندگی من بهتر شده است و این احساس را دارم. (مثلا احساس خوبی دارم.)

بدیهی است که باید این جمله ها را به زبان خودتان بنویسید! • نقل قول ها: نقل قول هایی که به نیکی از شما یاد می کنند برای تأکید بر صلاحیت شما خوب هستند. توجه داشته باشید که تقل قول با نظر مثبت مشتری فرق دارد و حاصل تجربة شخصی مشتری نیست، بلکه محتوایی از یک مقاله یا منبع دیگر است که به شما ارجاع داده شده. نکته مهم این است که شما نمی خواهید دنبال کنندگان را به مقاله خارجی، پست وبلاگ یا یک قسمت از پادکست هدایت کنید، زیرا می خواهید در این زمان دعوت به اقدام شما را پاسخ بدهند؛ یعنی ارجاع به دعوت به اقدام شما در حالی که هنوز هم به طور دقیق به مرجع مذکور استناد می کنید. مثلا دنبال کنندگان را به لینک دانلود راهنمای سریع من برای ساخت اسلایم نئونی!» هدایت می کنید، نه اینکه آنها را به مقاله شخصی دیگر درباره نوآوری

مشاغل کوچک در زمینه کسب و کار اسلایم هدایت کنید • آمار: آماری از برند شما، که منبع خبری دیگری منتشرش کرده است، هم دنبال کنندگان را

برای اقدام مدنظر شما آماده می کند. از همان استراتژی قبلی استفاده کنید و به دعوت به

اقدام خود ارجاع دهید و منبع خارجی را هم ذکر کنید. : تصاویر تاثیرگذار استفاده از تصاویر تأثیرگذار گردآوری شده از دیگران که منجر به دعوت بهاقدام شما شود ایده خیلی خوبی است. • فیلم: فیلمی که برای شروع دعوت به اقدام خود گردآوری کرده اید نیز می تواند به خوبی تأثیرگذار باشد.

• دنبال کننده شما مشتری (یا مشتری بالقوه ) شماست. چارچوب حساب شبکه های اجتماعی

خود را دوباره شکل دهید تا در خدمت مشتریان شما باشند. : برای ارتباط با مشتریان و رسیدن به موفقیت طولانی مدت، پرورش همدلی در شبکه های

اجتماعی حائز اهمیت است. این معادله را به خاطر بسپارید: همدلی به ارتباط = تعامل

شبکه های اجتماعی : با گفتن داستانی عالی، کمک به اشخاص و پرسیدن سوال های مختلف، همدلی و تعامل

ایجاد کنید. پس از ارسال پست، بلافاصله ناپدید نشوید. بازاریابی بی نظیر شبکه های اجتماعی نیاز به

ارتباط و تعامل بی درنگ با مخاطبان دارد. دسترسی برای تقویت برند خود در شبکه های اجتماعی، مهم است که دسترسی خود را گسترش دهید.

به یاد داشته باشید: • در شبکه های اجتماعی حساب کاربری فوق العاده ای ایجاد کنید که اعتبار شما را افزایش

بدهد و با استفاده از برند نامه شما، شکاف داستان را بگشاید. • به مخاطبان فعلی خود بیشتر از دنبال کنندگان جدید اولویت بدهید. • سه روش برای جذب دنبال کنندگان جدید در شبکه های اجتماعی وجود دارد؛ ایجاد محتوای

عالی، استفاده از اینفلوئنسر مارکتینگ یا پرداخت هزينه تبلیغات برای تقویت هریک از این

استراتژی ها • هشتگ های عالی می توانند محتوای عالی را قدرتمندتر کنند. • هنگام نوشتن هشتگ، تا می توانید از اصطلاحات عمومی استفاده کنید و از اصطلاحات

خاصی که به نظر مردم مربوط به چیز دیگری است پرهیز کنید. : توجه داشته باشید که برای ارتباط با اینفلوئنسرها به همان روشی اقدام کنید که آنها تمایل

دارند. به یاد داشته باشید که این فرایند بلندمدت است و به پیداکردن بازار گوشه مناسب،

یافتن اینفلوئنسر مناسب و تعامل با آنها در طول زمان بستگی دارد. برتری تلاش های خود در زمینه بازاریابی شبکه های اجتماعی را برای رسیدن به برتری بلندمدت تنظیم کنید

با این مطلب میخوام شمارو به خرید کتاب عملکرد موفق در شبکه های اجتماعی برای همه ترغیب کنم

 آژانس دیجیتال مارکتینگ چیست؟ به بیان ساده، آژانس دیجیتال مارکتینگ به شرکتی گفته میشود که در ایجاد و ارائه راه حل های خلاقانه و خدمات توسعه فنی مهارت و تخصص دارد. آژانس دیجیتال مارکتینگ مدل جدیدتری از آژانس تبلیغاتی است. آژانس دیجیتال مارکتینگ به دنبال ارائه راه حل کاربردی با هدف رفع مشکل به کمک تفکر خلاقانه است. یک آژانس دیجیتال مارکتینگ حرفه ای با تمرکز بر مشاوره و همراهی کسب و کارها تلاش می کند خود را از سایر رقبایش متمایز کند.

برای آژانس های دیجیتال مارکتینگ کیفیت و کمیت کارهایی که برای کسب و کارها انجام میدهد بسیار مهم است. آنها موارد لازم برای اینکه دارایی هر کسب و کار به شکلی باشد که بتواند به اهداف مدنظر خود دست پیدا کند، لحاظ می کنند. آژانسهای دیجیتال مارکتینگ ابزار و مهارت های لازم برای ایجاد ایده های جدید را در اختیار دارند و سعی می کنند ایده ها را به شکلی در کنار یکدیگر قرار دهند که این پازل بهترین و بیشترین بازدهی را برای کسب و کارها داشته باشد.

آژانس دیجیتال مارکتینگ یک آژانس تبلیغاتی نیست. آژانسهای تبلیغاتی در اصل با رسانه های جمعی سنتی سروکار دارند، اما آژانسهای دیجیتال مارکتینگ بیشتر با کمپین های دیجیتال و اینترنت سروکله می زنند. همچنین آژانس های تبلیغاتی، در آمد خود را از طریق جایگاههای تبلیغاتی مختلف به دست می آورند و آژانس های دیجیتال مارکتینگ معمولا در آمد مورد نیاز خود را از طریق خدمات فنی و خلاقانه ای که در تیم خود دارند کسب می کنند. آژانس دیجیتال مارکتینگ تلاش

۱۶ | آزانس دیجیتال مارکتینگ چیست و چه وظایفی برعهده دارد؟ 

این مطلب بخشی از کتاب آژانس دیجیتال مارکتینگ چیست است